شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۶

.................

- خيلي خوشحالم كه پنجشنبه اومدم و ديدمتون اگه نميومدم تموم مدت مينشستم خودمو سرزنش ميكردم گرچه كوتاه بود ولي به من كه خيلي خوش گذشت دلم براي همتون تنگ شده بود دوستاي گلم و جاي بقيه هم كه نتونستند بيان خيلي خيلي خالي بود
- ديشب بنده وقتي يك فاصله 20 دقيقه اي رو به اندازه 2 ساعت تو ترافيك موندم تازه به مزاياي عظيم سهميه بندي بنزين پي بردم و فهميدم مردم چقدر نگران تموم شدن سهميه اشون هستند
- ديشب به يه نتيجه ديگه‌اي هم رسيدم پليسها جايي حضور دارند كه شانسي براي جريمه كردن مردم وجود داشته باشه و اصولا بشه براي نيروي انتظامي عزيز درآمد زايي كرد والا چه لزومي داره تو يه ترافيك خفن كه پر از دوده و علتش توقفهاي بيخود راننده هاي اتوبوس و شخصي كنار جاده و رانندگيهاي وحشيانه بعضي از دوستان كاميون دار است پليس حضور داشته باشه
- همه اين غر زدنها به اين دليل ميباشد كه من ديشب نتونستم يانگوم ببينم عجب مصيبتي
-و عنوان اين پست هم هر چي دلتون خواست بذاريد
پي نوشت :خدا رو شكر اين كامنتدوني راه افتاد داشتم دق ميكردم فكر كردم ديگه دارم خيلي چرت و پرت مينويسم از ناتالي عزيز هم تقاضامندم يك تستي بكنه ببين مشكل برطرف شده يا نه؟

هیچ نظری موجود نیست: