سه‌شنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۶

گمشده پيدا شد

يك دو سه امتحان ميكنيم......
از پاي گيرنده‌هاتون تكون نخوريد اشتباهي نشده اين شخص شخيص خانم شين با يك موجود كوچولو درون شكمش كه الان داره دست و پا ميزنه كه من يادم نره ازش بنويسم
اين موجود كوچولو پس از نيم ساعت مشاهده توسط سونوگرافي 80 درصد پسر معرفي شد بنابراين هر وقت آقاي الف ميخواد حالش رو بپرسه ميگه 80 درصد پسرم 20 درصد دخترم چطوره؟
ميبينيد لوس بازيها شروع شد
بگذريم.... من اين روزها خوبم يعني خيلي بهتر از قبلم فقط شبها چون خيلي راحت نمي‌تونم بخوابم صبحها با مصيبت از جام بلند مي‌شم راستي من همينجا و از طريق همين تريبون يه تشكر به آلوچه خانم عزيز بدهكارم گرچه با ايميل اين كار رو انجام دادم اما دكتري كه بهم معرفي كرد پزشك فوق العاده‌ايه و اصولا من و آقاي الف از اين بابت خيالمون ديگه كاملا راحته
سعي ميكنم از اين به بعد در زمينه وبلاگنويسي فعالتر عمل كنم مخصوصا كه آقاي الف حسابي تهديدم كرده

سه‌شنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۶

سالگردهای عزیز

بیست و یک و بیست و سه بهمن به ترتیب سالگردهای عقد و نامزدی ماست. راستش هیچ کس مثل تو تاریخ ها و روزهای مهم رو نمی تونه به خاطر بسپاره و لذا اینکه فکر کنم با دیدن این پست سورپرایز خواهی شد اساساً عبثه. لذا همین قدر بهت می گم که دوست دارم و خوشحالم که به عنوان همسر در کنارم هستی. ممنونم که طی اين سالها (که از صمیم قلب خوشحالم که دیگه شماره شون داره از دستم خارج می شه) من رو با وجود همه نقاط ضعفم پذیرفتی و تحمل کردی. ممنونم که به خاطر من داری سختی مادر شدن و مادر بودن رو به جان می خری. من همیشه عزیزترین چیزهام رو گم یا فراموش کردم. ممنون که برای من یادآورهمه چیزهای عزیزی. مرسی که نمی ذاری من تو تنهایی ها و غصه ها غرق بشم

سه‌شنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۶

جشن سده

به بهانه دهم بهمن ماه و جشن سده

ستایش پاک تو را باشد، ای آتش پاک گهر،
ای بزرگترین بخشوده ی اهورامزدا،
ای فروزنده ای که در خوری ستایش را،
میستاییم تو را، که در خانه مانمان افروخته ای...

اوستا


پی نوشت: برای اطلاعات بیشتر اینجا را ببینید

خنده تلخ من ....

چند وقته که موضوعاتی که منطقاً باید باعث تاسف و تاثرم بشه باعث خنده ام می شه. دیشب داشتم یه برنامه تهوع بر انگیز در مورد آقای امیر عباس هویدا می دیدم که تلویزیون جمهوری اسلامی خیلی براش زحمت کشیده بود! چیزی نمونده بود به خاطر خنده چایی بپره تو گلوم. بعدش داشتم فکر می کردم که زندگیه حداقل من شده مصداق این شعر که
خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته است بدان می خندم
آخه یکی نیست بگه باباجان گیریم آقای هویدا بهایی بود، دست نشانده آمریکا و نوکر اسراییل بود، شریک همه جنایاتی بود که طی 13 سال صدارتش رخ داده بود اینکه دلیل نمی شه که بگیم یارو همجنس باز بوده و براش مجبور شیم بریم سند ساواک علم کنیم. آخه اگه بوده مگر آقای دکتر عباس میلانی که کتاب معمای هویداش تو همین خراب شده به چاپ دو رقمی (تا 28 رو من خبر دارم تا 3 سال پیش) رسیده کور بوده. بابا این کتاب رو بخونید. دکتر عباس میلانی از جمله بنیانگذارن تاریخ نگاری مستند در این مملکته. تو اون کتاب هیچ چیز بدون سند و مدرک قابل اتکا درج نشده. اونوقت تو چشم اینهمه آدم نگاه می کنن می گن هویدا فلان و فلان بوده. دشمن رو کوچیک کردن خود زنیه. عقل هم خوب چیزیه
می خواستم در مورد فرستادن آپولو به فضا و کشف داروهای معجزه گر هم یه چیزهایی بگم که راستش ترجیح می دم فعلاً لبخند بزنم. فقط اینقدر بگم که علت اینکه بقیه تا حالا آپولو هوا نکردن بیسوادیشون نبوده. این کار دیگه در قیاس ثمراتی که عاید اون کشور می کنه صرفه اقتصادی نداره. در مورد داروها هم امیدوارم داستان واکسن ایدز و داروی درمان ام اس تکرار نشه. به خدا گناه دارن این بیماران خاص. امید واهی به این آدمها دادن جنایته. بگذارین حداقل این یه قلم دیگه سیاسی و ملعبه نشه