دوشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۶

قهرمان جهان

تيم واليبال نوجوانان ايران قهرمان جهان شد بدون ادعا بدون حاشيه بدون حرف پيش و پس
اولين قهرماني جهان در ورزشهاي تيمي مباركشون باشه لايقش بودن
پي نوشت:


شنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۶

ارتشا؟ نعوذ بالله

رشوه دادن و گرفتن گرچه كار ضد اخلاقي و نادرستي تلقي مي شه اما كم وبيش همه جاي دنيا وجود داره كه در اين بين كشور ما هم از اين موضوع مستثني نيست. اما اونچه كه ما رو با بعضي از جاهاي دنيا متفاوت مي كنه نحوه برخورد با اين پديده است كه نمود عملي با دست پس زدن و با پا پيش كشيدنه. نمونه اش هم همين داستان ارتشا و ضد و بند جمعي از اين آقايون داوران فوتباله. وقتي آدمي با شان و منزلت و اعتبار دكتر پرويز سيار مياد و تويه برنامه تلويزيوني فرياد مي زنه كه چرا آقاي فلاني كه طي دوران تصدي آقاي دكتر دادكان به جرم ارتشا و ضد و بند كنار گذاشته شده بود دوباره به جامعه داوري برگشته و تو روي آقاي عنايت بهش جلسات و صحبتهايي رو كه با هم در مورد اين آقاي داور و همپالكيهاي احتماليش داشته رو يادآور مي شه نمي دونم چرا كسي توجه نمي كنه و حتي در حالي كه جلسات دادگاه اين آقايون تموم نشده و حكمي صادر نشده اين آقاي داور نه تنها تعليق نمي شه بلكه بازيهاي مهمي هم بهش مي دن و اين در حاليه كه آقاي دكتر پرويز سيار كه دليلي هم نداره دروغ بگه و خودش رو با اين جمعيت گرگها درگير كنه به طور كل از صحنه رسانه اي اين مملكت حذف مي شه و صداش هم به گوش احدي نمي رسه (اين رو مقايسه كنيد با برخورد فيفا با آقاي مسعود مرادي داور معروف و توانمند كشورمون در مسابقات قهرماني آسيا اون هم فقط به خاطر يك يا دو اشتباهي كه همش هم تقصير اين آدم نبوده). در واقع به نظر مي رسه كه بيشتر صورت مساله پاك شده باشه و گرنه مساله اساساً پابرجاست. حالا اينكه پاي كي و چي وسطه، خدا مي دونه. خلاصه درس اخلاقي اينكه رشوه دادن و گرفتن كار بدي نيست بلكه اسمش بد در رفته تا دست توش زياد نشه. اگر هم بد باشه كسي نمي تونه ثابتش كنه. خداي ناكرده اينجا رو هم با آلمان يا ايتاليا يكي نكنيد كه وقت كسي حتي در حد نخست وزير يا رييس جمهور متهم به جرمي مي شه براش دادگاه تشكيل مي دن و سين-جيمش مي كنن چه برسه به داوران فوتبال و غيره و ذالك. اينجا سرزمين آدمهاي پاك و معصومه و احدي خلاف نمي كنه به ويژه رشوه نمي گيره. كسي هم اگر در اين مورد حرفي بزنه اولاً به همه اعضاي جامعه پاك اون صنف يا جامعه توهين كرده و انگ چسبونده و لذا بايد پدرش رو درآورد و ترجيحاً آبروش رو هم برد ثانياً براي اينكه ديگه اين قبيل اعتراضات و افشاگريهاي قبيح بروز نكنه بايد دست عامل اون رو از همه جا وهمه چيز و همه كس كوتاه كرد تا مبادا صداش به گوش كسي برسه حتي اگر اين آدم دكتر پرويز سيار، پزشك پير خوش اخلاق و با دانش باشه

دوشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۶

براي دانشجويان زنداني دانشگاه پلي تكنيك

راستش من از اون دسته ام كه به شدت با سياسي كاري دانشجوها به ويژه در محيطهاي آكادميك مخالفم. اما اين به اين معني نيست كه با گرفتن و زنداني كردن و زدن و كشتن وشكنجه دانشجوها به هر اتهام سياسي و غير سياسي موافق باشم. راستش چند وقتيه كه هي دارم در مورد اين چند نفر دانشجوي زنداني به ويژه در مورد اين چند نفر آزاد نشده مي خونم و مي شنوم و سعي مي كنم حرف نزنم. اما امروز يه چند تا موضوع رو همينطوري اتفاقي خوندم و ديگه نتونستم ساكت باشم. هر چي اومدم بنويسم ديدم اوني كه مي خوام نمي شه و اوني كه بايد بگم رو نمي رسونه. تا اينكه اين شعر رو به لطف خانم شين تو يه وبلاگ پيدا كردم. نه اسم شاعرشو مي دونم نه اسمي از نويسنده و وبلاگش يادمه. فقط همه اون حرفهاييه كه چند وقته سر دلم مونده. به اميد آزادي همه اونهايي كه به خاطر فكر و عقيده اشون تو بندن
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرونشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروان سرای؛ بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت زناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز فرصت دیگر کسان نبود
بعد از دو روز زآن شما نیز بگذرد

شنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۶

گزارش كنسرت


ببخشيد كه غيبتمون غيبت كبري شد ولي هفته گذشته فرصت كافي نبود
فعلا به اين يه عكس قناعت كنيد. راستش با وجود اينكه متاسفانه من بر خلاف آقاي الف خيلي از موسيقي سنتي لذت نمي‌برم اما از اين كنسرت خيلي خوشم اومد. كيفيت صدا و تهويه سالن خيلي خوب بود دكور هم كه حرف نداشت. جماعت هنرشناس موبلند كلاه به سر سيگار به لب هم، كه از در و ديوار ميرفت بالا به لطف دوستي كه براي ما بليط تهيه كرد هم تقريبا در بهترين جاي سالن نشسته بوديم يعني بالكن روبرو. از حاشيه مراسم هم حضور آدمهاي معروف بود مثل فردوسي پور، الهام حميدي و چند نفر ديگه مثل پرويز پرستويي و مسجد جامعي كه البته ما فقط دو تاي اول رو ديديم آخر مراسم هم مردم مرتب ميخواستند كه گروه مرغ سحر رو اجرا كنه (كه واقعا شعر و آهنگ و البته اجراي شجريان بينظيره) وقتي همه نشستند كه استاد آهنگ رو اجرا كنه يه پسره بلند شد و آهنگ رو تقديم كرد به دانشجويان دربند پلي تكنيك و مردم هم كلي دست و سوت البته فكر كنم نصفشون نفهميدند پسره چي گفت. تنها ضعف موجود همانا بوفه سالن بود كه آشغالترين ساندويچي كه در زندگيم ديده بودم تحويل مردم ميداد با قيمتهاي آنچناني و چون كنسرت تا بعد ار 12 شب ادامه داشت ملت مجبور بودند بخورند خلاصه كه جاي همتون خالي بود و بسي خوش گذشت

سه‌شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۶

مرغ سحر

فقط اومدم بگم به قول رييس جمهور محبوب ما جوانان ايراني فعل خواستن رو صرف كرديم و ديشب رفتيم كنسرت استاد شجريان اونهم شب آخر. گزارشهاي مبسوط بعدي به همراه صدا و تصوير به زودي تقديم دوستان خواهد شد

دوشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۶

بسكتبال

اومدم كه كلي بنويسم از بسكتبال و از حجم خوشحالي كه دارم و گلايه كنم از مردمي كه انگار همه آرزوهاشون با فوتبال به سرانجام ميرسه از تيمي كه با ميانگين سني 22 سال و با يك مديريت حساب شده و علمي كاري كرد كارستون و از آقايوني كه از گوشه انزواي باخت فوتبال بيرون اومدند و حالا قهرماني رو به خودشون نسبت ميدند اما همه جمله ها بد و افتضاح از آب دراومد نه هيچ كدومشون ميتونه شادي بي حد و حصر من رو بيان كنه نه گلايه منديم رو
پس فقط يك كلام به تك تكتون افتخار ميكنيم رعنا قامتان ميهن
(ميگم فكر كنم بايد يواش يواش توضيح وبلاگ رو به روزنوشته هاي ورزشي تغيير بديم چيكار كنم ديگه من خوره ورزشم البته خودم ورزشكار نيستم اما ورزشكارا رو دوست دارم)
قبلا هم از اين تيم بسكتبال براتون گفته بودم

چهارشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۶

كنسرت استاد شجريان

دست رو دلمون نگذاريد كه بد جور خونه. خداييش خيلي زور داره كه از يكماه قبل بري و پيش ثبت نام كني و پول به حساب بانك سامان مسخره با اون سيستم پرداخت الكترونيكي مزخرفش بريزي و كلي دلتو صابون بزني بعد بفهمي كه 19000 تا بليط فروش رفته و اونوقت تو دو سه تا دونه بليط نتونستي تهيه كني. اين روزها صداي آواز اسطوره آواز ايران (استاد محمد رضا شجريان) توي تالار وزارت كشور هر شب طنين اندازه. خوش به حال همه اون 19000 نفري كه از نزديك صداي ساز و آواز ايشون و همراهانشون رو مي شنون. از همه اشون التماس دعا داريم به خصوص اگه بگن چه جوري بليط تهيه كردن. در ضمن اگه دو تا دونه بليط هم يه موقع از يه جايي سراغ داشتين يا پيدا كردين شما رو به خدا تك خوري نكنين و حداقل واسه يكبار تو زندگيتون ايثار و فداكاري و گذشت در راه همنوع رو تجربه كنيد و بدينش به ما. هم مژدگاني دريافت كنيد و هم چند تا خانواده رو از نگراني نجات بديد. خراب شه اين بانك سامان، الهي. هك بشه اين سايت دل آواز، انشا الله