پنجشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۷

قدردانی از یک پزشک

من هیچوقت پزشک ها را دوست نداشتم و همیشه اونها رو آدمهایی حریص، بی تفاوت به جان آدمها و خودخواه و متکبر می دونستم. متاسفانه نمونه های مختلفی هم که باهاشون ارتباط داشتم همیشه این ذهنیت رو در من بیشتر تقویت می کردند. اما بارداری همسرم و آشنایی ما با یک پزشک شریف از طریق یکی از همین دوستان وبلاگی با عث شده تا من در این باور خودم تجدید نظر کنم. این مرد بزرگوار آقای دکتر نادر حشمتی هستند. ایشان متخصص بیماری های زنان و زایمان و فوق تخصص نازایی از پاریس اند. راستش منش ایشون من رو یاد منش پزشک خوبهای سریال و فیلم های تلویزیونی انداخت. زیاد تعریف و تمجید نمی کنم که خدای ناکرده حمل بر بعضی چیزها نشه. فقط خواستم بهانه ای بشه تا از یک انسان خوب و یک پزشک نمونه تشکر کنم.برای ایشون طول عمر با عزت و توفیق خدمت بیشتر به  انسانها رو صمیمانه آرزو می کنم
پی نوشت: از آلوچه خانم که با راهنمایی خوبشون ما رو به بهترین نحو ممکن کمک کردند از طرف خودم، خانم شین و آقای رادبد (معظم له) صمیمانه تشکر می کنم. امیدوارم در کنار همسر و فرزندشون همیشه پایدار و سعادتمند باشند

پنجشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۷

رادبد


راستش خیلی وقته هم خودم دلم می خواد بیام و در مورد خیلی از اتفاقات تازه و موضوعات جالب یا مهم خودمون و پیرامونمون بنویسم و هم خانم شین نازنینم توصیه های اکید در این زمینه به حقیر داشتند. اما چه کنم فرصت نشده. راستش الان هم دیر وقته و هم من پس از مدتها به اینترنت وصل شدم و خدا می دونه چقدر ایمیل نخونده و جواب نداده دارم. فقط خلاصه کنم که در سایه صبر، تحمل و عشق خالص خانم شین ما الان یه پسر نازنین داریم که الان 12 روزشه و ما تصمیم گرفتیم اسمش رو رادبد بگذاریم. عکسش رو میگذارم تا شما هم از دیدنش مشعوف بشین. راستش فامیلهای خانم شین می گن بیشتر شبیه اونه و اطرافیان من می گن شبیه منه. من و خانم شین هنوز به اتفاق نظر مشخصی نرسیدیم. تا نظر شما چی باشه. به زودی بر می گردیم