پنجشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۶

پل الوار، احمد شاملو، مدار صفر درجه و سانسور

استاد فقید احمد شاملو در کتاب "همچون کوچه ای بی انتها" یکی از آثاربسیار زیبای پل الوار را به زیباترین شکل ممکن ترجمه کرده و به ادبیات کشورمان افزوده است. اما دریغ که مستحق تلاش چنین بزرگانی هرگز نبوده ایم
تو را دوست می دارم
تو را به جای همه زنانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران
و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می شود،
برای خاطر نخستین گل ها
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست می دارم.
جز تو ، که مرا منعکس تواند کرد؟من خود،خویشتن را بس
اندک می بینم.
بی تو جز گستره بی کرانه نمی بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آینه خویش گذشتن نتوانستم
می بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش می برند.
تو را دوست می دارم
برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست
تو را برای خاطر سلامت
به رغم همه آن چیزها
که به جز وهمی نیست دوست می دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی دارم
تو می پنداری که شکی ،حال آنکه به جز دلیلی نیست
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.
(پل الوار)
آشنا نیست؟ چرا آشناست. همون شعر معروفیه که شهاب حسینی توی سریال مدار صفر درجه با دلیل و بی دلیل هرجا که دلش خواسته و البته هر طور که دلشون خواسته خونده. خدائیش سانسور آثار ادبی فاخر دنیا و ایران هم در نوع خودش شاهکاریه
پی نوشت: این مطلب رو از این وبلاگ برداشت کردم.

سه‌شنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۶

چيستان


آگه گفتيد اين چيه؟

به یاد باغچه بان

چهارم آذر سالروز درگذشت پدر آموزش ناشنوايان در ايران , جبار عسگرزاده معروف به باغچه بان است. ميرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچه بان که اصليت جدش تبريزي بود در سال 1264 در شهر ايروان پايتخت کنوني جمهوري ارمنستان به دنيا آمد. وي تا 34 سالگي به فعاليت مطبوعاتي در روزنامه ها اشتغال داشت و پس از انقلاب روسيه و کشمکش هاي قومي و فرهنگي در سال 1298 به ايران آمد و در مرند و سپس در تبريز به آموزگاري در مدارس دولتي مشغول شد. پدر آموزش ناشنوايان با توجه به نارسايي هاي آموزشي در تدريس الفباي فارسي روش تازه اي ابداع کرد که در عمل با موفقيت زيادي همراه بود. وي در دو کتاب تحت عناوین "برنامه کار آموزگار" و "کتاب الفباي آسان" که در سالهاي 1302 و 1303 منتشر شد اين روش را به ديگران معرفي کرد. کتاب الفباي آسان نخستين کتاب آموزش الفبا در نوع خودش محسوب مي شود. در روش استاد باغچه بان که ترکيبي از روش مکتب خانه ها و مدارس قديم ايران و روش مدارس نوين آن روز است، ابتدا دانش آموز با کلمه آشنا مي شود و در قالب آن کلمه، حروف جديد را مي آموزد و کلمه و اجزاي آن به طور همزمان به دانش‌آموز آموخته مي شود. باغچه‌ بان را بايد نخستين کسي دانست که آموزش سمعي بصري را به دستگاه آموزشي ايران وارد کرد. وي نخستين بار به فکر تعليم و تربيت کودکان ناشنوا افتاد و نخستين دبستان ناشنوايان را در چهار راه حسن آباد در خانه‌اي محقر تاسيس کرد. باغچه بان روش آموزش الفباي دستي را اختراع کرد و هنگام تعليم و تربيت به روش ديگري دست يافت که امروزه به نام روش ترکيبي معروف است و با گذشت اين همه سال به عنوان مترقي ترين روش در مدارس سراسر ايران استفاده مي شود. وي با نوشتن کتابهاي ديگر همچون بازيچه الفبا 1311 و دستور تعليم الفبا 1314 و الفباي سربازان 1323 و الفباي خود آموز براي سالمندان 1326 و اسرار تعليم و تربيت يا اصول تعليم الفبا ,1327روش ترکيبي را به تکامل رساند , روشي که هم اکنون نيز با تغييراتي به عنوان مترقي‌ترين روش آموزشي همچنان در مدارس ايران مورد استفاده قرار مي گيرد. باغچه بان با تشويق مدير کل فرهنگ آذربايجان نخستين کودکستان تحت پوشش وزارت معارف با نام باغچه اطفال را در مقصوديه کوچه انجمن تبریز در 23 ارديبهشت 1303 شمسي راه اندازي کرد و کلمه باغچه بان را به عنوان نام خانوادگي خويش برگزيد و به جبار باغچه بان معروف شد. باغچه بان به طور اتفاقي و بدون يک برنامه از پيش تعيين شده به صحنه آموزش ناشنوايان وارد شد. وي همچنين در سال 1303 نخستين بار در ايران آموزش دو کودک کر و لا‌ل مادرزاد را برعهده گرفت. اين دو کودک شش ماه بعد در حضور مردم, فرهنگيان و حتي اعضاي کنسولگري ها براي مردم خواندند و روي تخته سياه ديکته نوشتند به اين ترتيب جبار باغچه بان آموزش کودکان کرولا‌ل را پايه گذاري کرد. جبار باغچه بان بدون تعليمات کلاسيک و نوين با سعي و کوشش به رموز صداهاي زبان دست يافت و روش الفباي دستي را اختراع کرد که در آن تلفظ هر حرف را با شکل انگشتان و محل گذاشتن دست بر سينه يا نگاهداشتن آن در مقابل دهان نشان مي دهد و به علت تاکيد زياد روي تلفظ و لبخواني به الفباي گوياي باغچه بان شهرت يافت و با چاپ در کتاب الفباي گويا به سال 1329 شمسي به تکامل رسيد. باغچه بان سال 1311 شمسي به تهران آمد و تلاش براي تاسيس دبستان ويژه کرولالها را آغاز کرد. وي در محلي کوچک و محقر آموزش پنج کودک کرولال را بر عهده گرفت. ده سال بعد جمعيت حمايت از کودکان کرولال به ثبت رسيد. باغچه بان در 1322 شمسي بار ديگر قلم در دست گرفت و به نشر نخستين شماره مجله زبان در اول بهمن 1323 شمسي پرداخت. نخستين دوره يک ساله تربيت معلم در سال 1335 شمسي در دبستان باغچه بان تشکيل شد. دو کتاب ارزشمند "روش آموزش کرولالها" و "حساب کرد" شامل آخرين نظريات آموزشي باغچه بان است و در سالهاي 1343 و 1344 شمسي منتشر شد. سرانجام سازمان برنامه و بودجه به امور مالي دبستان کرولالهاي باغچه‌بان توجه بيشتر کرد و از سال 1345 شمسي کد بودجه‌اي در بودجه کل ايران به نام آن دبستان اختصاص داد. باغچه بان آموزگار کودکان کرولال سرانجام درسن 80 سالگي پس از يک بيماري کوتاه چهار روزه در چهارم آذر سال 1345 شمسي چشم از جهان فرو بست. از او بيش از 30 تاليف در آموزش کودکان , ناشنوايان , سالمندان و ادبيات برجاي مانده است. وي مردي خود ساخته، مبتکر، خلاق و فعال بود که با کمترين امکانات و با سعي و کوشش فراوان نقشي فراموش نشدني در آموزش کودکان ايران به ويژه کودکان کرولال ايفا کرد. روحش شاد و یادش گرامی

یکشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۶

ما با همیم شما هم باشید

روزهای با هم بودن همیشه سرشارند از همه آنچه که خوب است. اینو اونهایی که با همند حتماً تجربه کردن و منظور من رو هم کاملاً درک می کنن. اما این روزها گرچه هیچکدومشون با روزهای قبل به لحاظ عاطفی و کیفیت حسی قابل مقایسه نیستن اما در قیاس با فردای پرامیدی که در راهه فقط یه روز خوب به شمار می رند. همیشه با خودم فکر می کنم امروز که اینقدر خوبه چطور قراره فردا بهتر بشه و جالبتر اونکه همیشه یه اتفاق غیر منتظره (درست مثل یه هدیه از یه دوست عزیز) می رسه و روز ما رو قشنگتر می کنه مگه اینکه اونقدر اخمو و بد اخلاق باشم که اون دوست تصمیم بگیره هدیه خودش رو فردا به دستمون برسونه. خوب که فکر می کنم می بینم به رغم همه فراز و نشیبها هرگز با هم روز بد نداشتیم.؛ روزهای سخت چرا اما روزهای بد، هیچوقت. مطمئنم شما هم اگه با همید همین احساس رو دارید. اگه ندارید حتماً یه تجدید نظری در روحیات خودتون بکنید. نمی شه آدم با کسی با هم باشه اما روزهاش بهتر نشه. خلاصه با هم باشید و از روزهای پر امید و زیبا و البته امروز خوبتون حداکثر بهره رو ببرید