دوشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۶

بندر عباس نامه 1

ما با قطارسيمرغ رفتيم بندر عباس كه فوق العاده تميز و مجهز بود و به همتون پيشنهادش ميكنم 2 بعد از ظهر پنجشنبه 9 فروردين راه افتاديم و 9 صبح جمعه رسيديم بندر عباس. تا ظهر به جابجا شدن توي هتل گذشت شب يه سر رفتيم بازار ساحلي بندر عباس يه بازار مسقف مشرف به دريا و حسابي شلوغ .خيلي از مسافرهايي كه از ساير شهرها اومده بودند هم كنار ساحل روبروي همين بازار چادر زده بودند هوا هم كه عالي بود راستي اگه خواستيد بريد بندر عباس من هتل آتيلار رو بهتون پيشنهاد ميكنم چون هم فوق‌العاده مرتب و تميزه هم رستوران خوبي داره و هم بزرگترين حسنش اينه كه تو بهترين نقطه شهر واقع شده شما تقريبا همه جا رو ميتونيد پياده بريد و يه چشم انداز بسيار عالي هم به دريا داره يادم باشه بعدا يه پور سانت ازشون بگيرم بابت اين همه تبليغ
صبح شنبه زود از خواب بيدار شديم كه بريم قشم براي رفتن به قشم از بندر عباس و بالعكس دو تا اسكله وجود داره اسكله حقاني و اسكله باهنر قايقهاي موتوري و اتوبوسهاي دريايي كه همون قايقهاي دو موتوره سقف دار هستد از اسكله شهيد حقاني كه روبروي همون بازار ساحليه شما رو به قشم ميبرند و لنجها و كشتي زمرد كه اين يكي فقط در ايام عيد فقط كار جابجايي مسافر رو از بندر عباس به قشم رو انجام ميداد از اسكله شهيد باهنر كه يه كم بيرونه شهره حركت ميكنند اين كشتي زمرد يه كشتي تندروست كه ظرفيت 300 تا مسافر رو داره و بوفه و تلويزيون هم داره و از همه بهتر اينه كه به شما اجازه ميدند بريد رو عرشه كه من يكي از بزرگترين لذتهاي زندگيم رو اونجا تجربه كردم فوق العاده بود واي من يه قايق تفريحي دلم ميخواد

۳ نظر:

ناشناس گفت...

چه خوب مینوسید بازم میام

ناشناس گفت...

من علی هستم

آقاي الف گفت...

داستان خانم شين عزيز من مثل اون بچه ايي كه مادرش قربون صدقه چشماي بادومي مي رفت و اون هوس بادام مي كرد. فعلاً اين سفرنامه بندرعباس و يادآوري خاطرات خوب سفر واسه ما يك قايق تفريحي آب خورده. خدا باقيش رو به خير كنه