پنجشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۵

زندگي

امروز تولد ميگيريم براي من زني در آستانه 30 سالگي ميدونم كه اعداد و ارقام عمر مهم نيست اما فكر كردن بهش غمگينم ميكنه. اين روزها اگه كم مينويسم دليلش گم شدن توي روزمرگيها نيست شايد بايد توضيح بالاي صفحه رو عوض كنم. روزهاي زندگي ما هم مثل هزاران آدم ديگه ميگذره گاهي سرشار از خوشي گاهي همراه غم. دغدغه هاي فكري ما هم مثل همه شما آلودگي هوا ،ترافيك ،سياست،ورزش و ... است همون خبرهايي كه حتما شما بهتر از ما پيگيري ميكنيد اما چيزي كه اين روزهاي دليل اصلي ننوشتن هاي منه احساس سكونه. مدتهاست كه فكر ميكنم جلو نميرم درجا ميزنم گاهي يه فكر مثل فوق ليسانس گرفتن و يا مربي فوتبال شدن مثل يه جرقه خوشحالم ميكنه ولي به قول آقاي الف من هميشه فقط خوب شروع ميكنم اما ادامه ... بعضي وقتها فكر ميكنم كار رو رها كنم و برم دنبال علايقي كه اين همه سال دنبالشون بودم ولي هميشه به بهانه نداشتن فرصت دنبالشون نرفتم اما ميترسم كه همين يه ذره تكوني هم كه به خاطر كار ميخورم كلا از دست بره بدجور سردرگمم در هراسم كه باقي عمر هم به همين منوال بگذره بايد يه كاري بكنم اما نميدونم چي كار؟ شايد هم همه اينها سندروم 30 سالگي باشه

۵ نظر:

آقاي الف گفت...

تلاش براي رسيدن به آرزوهاي فردي و جمعي - صرفنظر از محتوا و كيفيتشون - ارزشمندترين نمود زندگيه. تقريباً اكثر كساني كه مي شناسيم دغدغه هاي مشابه البته شايد با رنگ و بوي متفاوت دارند. يادمه يكبار سالها پيش حال و روزم خيلي خراب و به هم ريخته بود. توي يه جمع دوستانه كه از قضا آقاي ميم هم در اون جمع بود در باره اين موضوع بحث شد كه هريك از ما دنبال چي مي گرديم و چي باعث مي شه كه در زندگيمون احساس پيشرفت، سكون يا حتي پسرفت بكنيم يا اينكه چي باعث مي شه در زندگي روزمره تقويت يا تخريب بشيم. طيف عجيب و باور نكردني از جوابها به اين سوال تو همون جمع كوچيك رد و بدل شد. اما از همه جالبتر نتيجه پاياني اون بحث بود و اون اينكه همه ما بيش و پيش از هر چيزي به آرامش نياز داريم و به دنبال اون هستيم. آرامش شايد ريشه اي ترين نياز ماهاست. چيزي كه اين روزها كمتر ازش برخورداريم. اميدوارم همه به آرامش برسيم

ناشناس گفت...

tavalodet mobarak golam midooni ke khanomha behtarin seneshoon sisalegie. zibayee neshat va pokhtegiro baham darand .
azizam omidvaram oon taharok va pooyayee ke donbaleshi be zoodi be dast biari.

ناشناس گفت...

خانم شین نازنین سلام وهزار بار مبارک باشه
فکر نکنی تاخیر داشتم ها من جزو اولین نفرها بودم که متن زیبای آقای الف رو خوندم ولی هرکاری کردم کامنت دونی باز نشد که نشد
اینه که با تاخیر تبریک گفتم
نگران نباش خانمی به قول خودتت سندرم سی سالگی باور کن به اون وحشتناکی هم که فکر می کنی نیست (چشمک) بوس بوس

ناشناس گفت...

سلام و باز هم تولدت مبارک
کاملا با این فکر که بهترین چیز برای هر کس رسیدن به آرامش هست موافقم. اما یکی از راههایی که فکر میکنم تجربه کردنش بد نباشه اینه که اگر کاری رو شروع میکنی فقط به انجام همون کار فکر کنی نه چیز دیگه(مثلا رسیدن به هدف). البته این به معنی این نیست که هدفی نداشته باشی. بلکه باید کاری که انجام میدی هدفمند باشه ولی هدف بزرگتر خود اون کار باید باشه نه نتیجه اون کار.
راستی امیدوارم امشب بهتون خوش بگذره. بعدا یه مهمونی دوستانه کوچیک خودمون برات میگیریم

خاتونك گفت...

شین جان سی ساله ! دنبال رویاهات برو . فقط یکبار زندگی می کنیم.