پنجشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۵

فلسفه بد و بدتر

خيلي ها هستند كه به فلسفه بد و بدتر و انتخاب بين اونها اعتقاد دارند. نمي خوام به نظر كسي بي احترامي كنم اما نمي دونم چرا هر وقت پاي اين بحث به ميون مياد كهير مي زنم. تقريباً از همون روزي كه فكر كردم حق انتخاب دارم (خصوصاً در رابطه با مسايل جمعي) هميشه با اين مساله مواجه بودم كه گرچه هيچ كدوم از اين انتخاب ها خوب نيست اما بين بد و بدتر، بد بهتره. مثلاً من دوست دارم فضانورد يا خلبان بشم اما چون نتونستم بايد برم سربازي يا برم دانشگاه و ادامه تحصيل بدم (حالا هر رشته اي كه شد-شما بگو برنامه ريزي اقتصاد جنگلي تو هر نقطه از ايران و جهان) . حالا اگه من نخوام بين يكي از اين دو تا هيچ كدوم رو انتخاب كنم و برم دنبال آرزوها و روياهاي خودم (حالا با فرض اينكه نرفته محكوم به شكست و ناكامي هم باشم) يه آدمي هستم كه رويايي و خيال پردازم و غير واقع بينانه عمل كردم و شرايط زمان و مكان رو درك نكردم، اهل مشاركت نيستم و الي آخر. اما هيچ كس نمي گه كه اين آدم براي هدفي كه داشته تلاش كرده و براي رسيدن به اون از خودش مايه گذاشته. تن به بدي بين بد و بدتر نداده (حالا درست و غلطش خيلي مهم نيست. مهم پايبندي به يك باوره).دنبال بهتر بوده. حالا نه؟ خوب قبول. دنبال يك حالتي غير از بد و بدتر بوده. يعني زندگي حتي ارزش مبارزه براي يك تجربه ديگه رو نداره؟ حالا شما اينو تعميمش بدين به سياست، به فرهنگ، به خانواده، به انتخابات و به هر جاي ديگه كه به فكرتون برسه. تا كي مي خواهيم انتخاب هامون رو بين بد و بدتر انجام بدين. مگه ما چمونه كه نتونيم بين خوب و خوب تر انتخاب كنيم؟ چرا بايد خواهرا و دخترامو بين يك آدم معتاد و بدبخت و يك آدم هرزه و پولدار خودشون رو مجبور به انتخاب دومي ببينن. چرا بايد برادرا و پسرامون بين بيكاري و بيگاري مجبور به انتخاب دومي بشن. چرا مادرامون بين سوختن و ساختن بايد مجبور به ساختن باشن. چرا پدرامون بين ذلت و تحقير بايد دومي رو انتخاب كنن؟ اين چراها رو نمي خوام تعميم بدم. تو رو خدا هم نگين جامعه مقصره. نگين اوضاع مملكت فلان و بيساره،نگين مجبوريم. خلاصه منفعل فكر نكنيم. خلاصه من كه بد جوري حالم از اين اوضاع گرفته.

۶ نظر:

خانم شين گفت...

من هم معتقدم بين بد و بدتر لزومي نداره انتخابي صورت بگيره چيزي متاسفانه بد جوري تو فرهنگ و زندگي امروز ما بدطوري جا افتاده

خانم شين گفت...

عجب جمله اي نوشتم شما به محتوا دقت كنيد

خاتونك گفت...

اگر منظور انتخابات بوده باید بگم اگر راه سومی باشه خوبه. اما تا وقتی نمی تونیم شرایط رو عوض کنیم، متاسفانه همین میشه دیگه. فکر می کنم مردم تو انتخابات قبلی که راه سوم یعنی رای ندادن رو انتخاب کرده بودن نتیجه افتضاحی بدست اوردن این شد که دوباره به طرف فلسفه بد و بدتر هجوم آوردن و بهش ایمان آوردن. شرایط سختیه
به خانم شین:چشم! ما به محتوا دقت می کنیم

ناشناس گفت...

توی یکی از کتابهای این پسره "ریچارد باخ" خونده بودم که هیچ بایدی توی زندگی وجود نداره تنها چیزی که وجود داره دریایی از مسیرهای تودرتو هستش که ما به میل خودمون اونها رو انتخاب میکنیم و پا در اون مسیر میگذاریم و البته میگفت که انتخاب مسیر مهم نیست و ما بالاخره به اون مقصدمون میرسیم حالا از هر مسیری که طی طریق کنیم. در واقع اون میگه که موقعی که داری مسیرت رو انتخاب میکنی به مطلوبیت اون مسیر توجه میکنی و اگه اون مسیر مطلوب نباشه مطمئنا انتخابش نمیکنی به حرف هیچکسی هم اهمیت نمیدی مثل این که بگند اهل مشارکت نیست یا از این دست حرفها.

ناشناس گفت...

اول سلام
دوم انتخاب براي انتخاب كردن است نه براي انتخاب نكردن. پس وقتي مورد انتخاب شما با معيارهايتان هم خواني ندارد لزومي به انتخاب چيز ديگري نيست. چون در هر صورت با نظر شما يكي نيست.
سوم وقتي كانديدايي (چه انسان و چه شيء) براي شما و معيارهايتان وجود ندارد، انتخاب نكنيد.
چهارم آيا وقتي مي خواستيد ازدواج كنيد از همين خزعبلات استفاده كرديد يا كانديدايي براي اين كار شما وجود داشت؟
پنجم وقتي كانديدا نداريد اصلا حق نداريد انتخاب كنيد. اول كانديدا متولد كنيد بعد عزا بگيريد كه كدام را انتخاب كنيد.
ششم اين اصطلاحاتي كه از معده انديشمندان دوره هاي پيشين بيرون ريخته اند براي عوام است نه براي شما. چرا نمي خواهيد به مغز خود فشار بياوريد.
هفتم خود را با انتخاب بد و بدتر و چرت و پرت تر و اينا كه مولود برخي بزرگ مردان انديشمند و كوته فكر و عوام فريب است مشغول نكنيد.

آقاي الف گفت...

از دوست ناشناسمون به خاطر مطلبي كه نوشتن ممنونيم. نظرتون با نظر ما همسو بود اما شيوه بيانش نه. دليل عصبيت شما رو متوجه نشدم. اميدوارم از اون دسته دوستاني نباشيد كه فكر مي كنن اگه تند و تهاجمي صحبت كنن منطق و استدلالشون موجه تر و مقبولتره. لطفاً باز هم در بحث هاي ما شركت كنيد. براتون آرزوي موفقيت دارم