از بركت سر دولت آقاي مهرورزي چپ و راست از در و ديوار اخبار خوش ميرسه ولي از اونجا كه طرز برخورد اين دولت با مردم اينطوريه كه دور از جون همه گوسفند هستند هر خبر خوشي(البته از ديد اين آقا)
كه معلومه حاصله يه پروژه چند ساله است مثل ساخت انواع و اقسام موشكها و يا موفقيتهاي هسته اي و يا كشف واكسن ايدز (كه البته من در صحت و سقمشون ترديد دارم) همه به اسم دولت يك ساله اين آقا تموم ميشه و اخباري مثل اخراج 32000 كارگر و اعتراضات كارگري كه همچنان ادامه داره و مثله شدن يه بچه 5 روزه توسط مادرش ، سقوط پي در پي هواپيما ها و ... كه مستقيما به سياستهاي دولت برميگرده صداشم درنمياد خسته شدم از بس سكوت كردم هي نخواستيم اينجا رو سياسي كنيم نميدونم اين بغض مونده تو گلو آخر خفم ميكنه يا ميشه يه جايي سر باز كنه و خالي شه
۵ نظر:
حق با تواست اينقدر اداي گوسفد در آورديم كه ديگه رسما به خيل عظيم گوسفندان واقعي پيوستيم:(
عميقاً دوست ندارم اين وبلاگ دچار بيماري شايع سياسي زدگي بشه. نه از اين بابت كه به موضوع علاقه نداشته باشم اما مايلم خط و مشي مشخصي رو دنبال كنيم. با اينهمه چون اصلاً دوست ندارم خانم شين عزيز رو ناراحت ببينم نكته اي رو يادآور مي شم و اون اينكه تب نشانه بيماريه نه بيماري. پس به جاي پرداختن به افراد و آه و ناله كردن بهتره به سيستمي كه اين افراد رو ايجاد و تقويت مي كنه(اگر در توانت هست، كم و زيادش مهم نيست) بپردازي و اصلاحش كني و گرنه دليلي نداره انرژي خودت رو هدر بدي
من همیشه از سیاست و بازیهاش متنفر بودم و خواهم بود. چون به وضوح میبینم که از همه مردمی که به عنوان گوسفند خطاب کردید و همینطور سردمداران دولتهای بزرگ و کوچک به عنوان یک سری کاتالیزور برای انجام یک سری پروژه های کلانتر استفاده میشه بدون اینکه قالبا خودشون بفهمند که یه همچین نقشی دارند.
من همیشه از سیاست و بازیهاش متنفر بودم و خواهم بود. چون به وضوح میبینم که از همه مردمی که به عنوان گوسفند خطاب کردید و همینطور سردمداران دولتهای بزرگ و کوچک به عنوان یک سری کاتالیزور برای انجام یک سری پروژه های کلانتر استفاده میشه بدون اینکه قالبا خودشون بفهمند که یه همچین نقشی دارند.
منهم میخوام به این آقا گیر ندم مگه میذاره. بدبختی اینجاست که هر انتقاد کوچیکی از دولتمردان مملکت تعبیر میشه به سیاسی بودن و سیاسی نوشتن
ارسال یک نظر