سه‌شنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۶

خنده تلخ من ....

چند وقته که موضوعاتی که منطقاً باید باعث تاسف و تاثرم بشه باعث خنده ام می شه. دیشب داشتم یه برنامه تهوع بر انگیز در مورد آقای امیر عباس هویدا می دیدم که تلویزیون جمهوری اسلامی خیلی براش زحمت کشیده بود! چیزی نمونده بود به خاطر خنده چایی بپره تو گلوم. بعدش داشتم فکر می کردم که زندگیه حداقل من شده مصداق این شعر که
خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته است بدان می خندم
آخه یکی نیست بگه باباجان گیریم آقای هویدا بهایی بود، دست نشانده آمریکا و نوکر اسراییل بود، شریک همه جنایاتی بود که طی 13 سال صدارتش رخ داده بود اینکه دلیل نمی شه که بگیم یارو همجنس باز بوده و براش مجبور شیم بریم سند ساواک علم کنیم. آخه اگه بوده مگر آقای دکتر عباس میلانی که کتاب معمای هویداش تو همین خراب شده به چاپ دو رقمی (تا 28 رو من خبر دارم تا 3 سال پیش) رسیده کور بوده. بابا این کتاب رو بخونید. دکتر عباس میلانی از جمله بنیانگذارن تاریخ نگاری مستند در این مملکته. تو اون کتاب هیچ چیز بدون سند و مدرک قابل اتکا درج نشده. اونوقت تو چشم اینهمه آدم نگاه می کنن می گن هویدا فلان و فلان بوده. دشمن رو کوچیک کردن خود زنیه. عقل هم خوب چیزیه
می خواستم در مورد فرستادن آپولو به فضا و کشف داروهای معجزه گر هم یه چیزهایی بگم که راستش ترجیح می دم فعلاً لبخند بزنم. فقط اینقدر بگم که علت اینکه بقیه تا حالا آپولو هوا نکردن بیسوادیشون نبوده. این کار دیگه در قیاس ثمراتی که عاید اون کشور می کنه صرفه اقتصادی نداره. در مورد داروها هم امیدوارم داستان واکسن ایدز و داروی درمان ام اس تکرار نشه. به خدا گناه دارن این بیماران خاص. امید واهی به این آدمها دادن جنایته. بگذارین حداقل این یه قلم دیگه سیاسی و ملعبه نشه

هیچ نظری موجود نیست: