پنجشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۶

پل الوار، احمد شاملو، مدار صفر درجه و سانسور

استاد فقید احمد شاملو در کتاب "همچون کوچه ای بی انتها" یکی از آثاربسیار زیبای پل الوار را به زیباترین شکل ممکن ترجمه کرده و به ادبیات کشورمان افزوده است. اما دریغ که مستحق تلاش چنین بزرگانی هرگز نبوده ایم
تو را دوست می دارم
تو را به جای همه زنانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران
و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می شود،
برای خاطر نخستین گل ها
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست می دارم.
جز تو ، که مرا منعکس تواند کرد؟من خود،خویشتن را بس
اندک می بینم.
بی تو جز گستره بی کرانه نمی بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آینه خویش گذشتن نتوانستم
می بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش می برند.
تو را دوست می دارم
برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست
تو را برای خاطر سلامت
به رغم همه آن چیزها
که به جز وهمی نیست دوست می دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی دارم
تو می پنداری که شکی ،حال آنکه به جز دلیلی نیست
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.
(پل الوار)
آشنا نیست؟ چرا آشناست. همون شعر معروفیه که شهاب حسینی توی سریال مدار صفر درجه با دلیل و بی دلیل هرجا که دلش خواسته و البته هر طور که دلشون خواسته خونده. خدائیش سانسور آثار ادبی فاخر دنیا و ایران هم در نوع خودش شاهکاریه
پی نوشت: این مطلب رو از این وبلاگ برداشت کردم.

هیچ نظری موجود نیست: