سه‌شنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۶

استاد شهريار - اديب دريا دل ايران زمين

امروز سالروز بزرگداشت استاد سيد محمد حسين بهجت تبريزي متخلص به شهرياره. ايشون علاوه بر اين كه يك شاعر پارسي گوي بسيار چيره دست بودند يك شاعر آذري سراي بسيار توانمند هم به شمار مي روند. همه ما شايد شعر ايشون با مطلع "علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را - كه به ما سوا فكندي همه سايه هما را" به خاطر داشته باشيم. علاوه بر اين نام و حتي محتوا و اشعار منظومه "حيدربابا" هم كه به آذري سروده شده شايد كم و بيش به گوش همه آشناست. اما يادمون باشه كه اينها تنها اشعار استاد نيستند و اشعار ايشون تنها در مدح ائمه و انقلاب و رزمندگان اسلام و شهدا نيست. بلكه اشعار ارزشمند ديگري هم دارند كه در صورت علاقمندي مي تونيد لابلاي ديوان اشعار ايشون اونها رو پيدا كنيد و اتفاقاً اعتبار و شهرت استاد بعضاً به خاطرهمين دست اشعارشه و نه اشعاري كه در مدح اين و اون و به مناسبتها و دلايل مختلف سروده شده. قصدم تعريف و تمجيد از ايشون نيست. فقط وقتي تو تقويم ديدم كه امروز سالروز بزرگداشت ايشونه چيزي به خاطرم رسيد كه به نظرم نوشتن و خوندنش خالي از لطف نيست.
من بخش عمده اي از دوره دبيرستانم رو دبيرستان فردوسي تبريز بودم. سال دوم و سوم دبيرستان استاد ادبياتي داشتم بنام استاد دكتر محمود پديده كه سالها پيش فوت شدن (روحش شاد). ايشون استاد ادبيات دانشگاه تبريز بودند و هر سال يك يا دو كلاس از كلاسهاي ادبيات سالهاي مختلف دبيرستان ما رو به صورت افتخاري درس مي دادند. من از بخت بلندي كه دارم دو سال طي سالهاي دوم و سوم دبيرستان اون هم كاملاً اتفاقي توي كلاس دوم و سوم 13 افتخار شاگردي ايشون رو داشتم. دكتر پديده علاوه بر اينكه خودشون اديب و شاعر بودند و بعدها پس از فوتشون ديوان انصافاً زيبايي هم از ايشون چاپ شد، يكي از نزديكان استاد شهريار هم بودند. ايشون تعريف مي كردند كه بعد از انقلاب استاد شهريار به دلايل خاصي (كه بماند) خيلي مورد توجه برخي آقايون از جمله رييس جمهور وقت (كه الان شخص اول مملكت هستند) قرار گرفته بودند و بارها گاه و بيگاه با ايشون ديدار مي كردند. اين در حالي بود كه استاد شهريار به عللي در اوج سختي و تنگناي مالي قرار داشتند طوري كه حتي بعضاً به جهت تنگناي مذكور و البته پيري حتي امكان تهيه نفت جهت روشن كردن بخاري و گرم كردن منزلشون در فصل زمستون براي ايشون وجود نداشت (لذت ببريد از توجهي كه به ايشون مي شده). در همين گيرودار يه روز رييس جمهور وقت به ديدن ايشون مي رن (من يادمه چون بعدها به فاصله كمي از تلويزيون هم بخشهايي از اين ملاقات رو پخش كردن) و وقتي اين وضعيت اسفبار زندگي ايشون رو مي بينن مبلغ درشتي رو طي يك چك به ايشون تقديم مي كنن. دكتر پديده تعريف مي كردن كه من خودم اونجا بودم و اين صحنه رو به چشم ديدم كه استاد چك رو بدون اينكه حتي نگاهي بهش بكنه گرفت و ضمن تشكر، اون رو برگردوند و همونجا پشتش رو امضا كرد و تقديمش كرد به يكي از اين انجمنهاي حمايت از كودكان بي سرپرست. به قول دكتر محمود پديده از كسي كه پزشكي و آينده درخشان خودش رو به عنوان يك پزشك به گوشه چشم معشوق بخشيده انتظاري غير از اين نمي شد داشت. استاد محمد حسين شهريار عاشقي دريادل و شاعر و اديبي مردمي و رنج كشيده بود. روحش شاد و يادش جاويد باد

هیچ نظری موجود نیست: