شنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۵

معماري

معماري هنر ماندگار و مورد توجهي به شمار مياد و تقريباً در همه جاي دنيا نمونه ها و سبك هاي مختلف اون مورد توجه افراد قرار مي گيره. راستش در رابطه با اين هنر و زيبايي، اصالت و ظرايف اون مطالب زيادي خونديم و شنيديم اما شايد كمتر فرصت فكر كردن و عميق شدن در اون رو پيدا كرديم. حداقل خود من تا همين اواخر كه به همراه خانم شين رفتيم اصفهان و من براي اولين بار عمارت هاي عالي قاپو، مسجد شاه، كاخ چهل ستون،مسجد لطفعلي خان، پل خواجو و سي و سه پل و ... رو با دقت و حوصله نگاه كردم هيچ وقت اينقدر زيبايي و ظرافت رو در معماري اونها درك نكرده بودم. به عنوان نمونه من و خانم شين شايد يه چيزي حدود دو ساعت يا بيشتر توي مسجد شاه غرق شده بوديم و شايد اگر وقت مي داشتيم، مي تونستيم روزهاي متمادي اونجا گشت بزنيم و تماشا كنيم بدون اينكه خسته يا كسل بشيم. حالا بگذريم از اينكه با ديدن شاهكارهاي هنرمندان ايران زمين در كاخ چهل ستون يا عالي قاپو و جاهاي ديگه و اينكه چقدر نسبت به نكوداشت و پاس داشت اونها بي تفاوتيم حرص و غصه خورديم. نمي خوام زيبايي هاي اين اماكن رو كه شايد خودتون قبلاً اونها رو بارها ديده باشين مجدداً براتون توصيف كنم (اگه خواستين مي تونين سفرنامه هاي خانم شين و عكس هاش رو ببينين) اما مي خوام به يك نكته اي اشاره كنم كه براي خودم خيلي جالب بوده و شايد براي شما هم جالب باشه. حداقل موقعي كه اين نكته به ذهنم رسيد و من اون رو دستپاچه با خانم شين و بعدها با آقاي ر طرح كردم خيلي مورد استقبال اونها قرار گرفت (البته شايد اونها شنونده هايي خيلي خوبي بوده اند و نكته من چندان هم نكته نبوده!). و اما اون نكته: زير گنبد اصلي مسجد شاه ايستاده بوديم و غرق تماشاي رنگها، طرح ها و اشكال كاشيكاريهاي روي اون بوديم. يه دفعه نوري كه از يكي از پنجره هاي فوق العاده شكيل روي گنبد به داخل اون افتاده بوده نظرمون رو به خودش جلب كرد و باعث كنجكاوي ما شد (عكسش رو خانم شين گرفته و اميدوارم لابلاي عكس هاي ديگه بذاره تا ببينيد). يه دفعه يه چيزي به نظرم رسد و شروع كردم به سوت زدن. انعكاس صدا زير گنبد اصلي و گنبدهاي فرعي مسجد شاه به همان اندازه انعكاس نوري كه ديده بوديم حيرت انگيز بود. در واقع در تناسب كامل با اون مجموعه بود. باورم نمي شد قرنها پيش افرادي بوده باشند كه طي قريب 20 سال چنين مسجدي با اينهمه زيبايي ظاهري بنا كنند و اينمهمه اصول زيبايي شناسي مربوط به اكوستيك و اپتيك و مهندسي رو با دقت و ظرافت هر چه تمام تر محاسبه و پياده كردن باشند. كاري كه حتي همين الان با همه امكاناتي كه ما داريم انجامش با اونهمه دقت تقريباً غير ممكنه. تازه به خاطرم رسيد كه چنين موارد مشابه و حتي پيچيده تر و جالب تري رو در رابطه با سازه هايي مثل اهرام مصر و كليساهاي دوره رنسانس اروپا هم شناسايي كرده اند و اونجا هم همين موارد باعث تعجب
عمومي و حتي تعجب مجامع علمي شده. لذا دقت و ظرافت اين چنيني وجه مشترك تمام آثار باقي مانده از گذشته هاي دور به ويژه آثار معماريه. جالبه كه بدونين بعضي ها كه خيلي تحت تاثير اين عجايب قرار مي گيرن دلايل اين امر رو فرا زميني و مرتبط با ماورا الطبيعه و حتي ساكنان كرات ديگه تلقي مي كنن (اگر باورتون نمي شه به مطالب و كتابهاي نوشته شده در مورد اهرام مصر، معابد و سازه هاي كشف شده در جنگل ها، كوهستانها و دشت هاي پرو، شيلي، هندوراس و ساير جاهاي آمريكاي جنوبي و نظاير اون مراجعه كنين). چيزهايي كه معمولاً تو مغز آدم هايي مثل من و خانم شين و خيلي از شماها جا نمي گيره (حالا دلايلش بماند). نكته جالبي كه اونروز به نظرم رسيد در رابطه با دليل اين موضوع بود. به نظرم رسيد شايد كليد اين معما رعايت دقيق و بي نقص قواعد و اصول هندسي باشه. مي دونيد كه هندسه از قديمي ترين علوم بشريه. اشكال ساده يا مركب هندسي، تقارن، تناسب، زاويه، شيب، منصف، ميانه، مركز، محور، ثقل و نظاير اون همه جاي اين قبيل آثار با ظرافت و دقت وحشتناك مهندسي موج مي زنه. باور كنيد اگر با اين ديد به اونها نگاه كنين از ميزان دقتي كه در اونها اعمال شده دچار هراس مي شيد (دوستاني كه به هر شكل كار مهندسي مي كنن حتماً مي دونن كه افزايش دقت از يه حد مشخصي به بالا، به يك موضوع شاق و حتي فوق العاده پيچيده تبديل مي شه). به نظرم رسيد اگر شما بتونيد با يك همچين دقتي سازه اي رو طراحي و بعد با همون دقت اون رو پياده سازي كنيد (كاري كه در بسياري از آثار باقي مونده از گذشته مي شه ديد) اونوقت خيلي چيزهاي پيچيده و دقيق ديگه اي كه در حالت عادي حتي به ذهن هم خطور نمي كنن يا اگر هم به ذهن افراد باهوشي هم خطور كنن دور از دسترس و دشوار به نظر مي رسند به راحتي تحقق پيدا كرده و موجب اعجاب افراد عادي مثل من مي شن. و اون وقت آدم با خودش فكر مي كنه كه قديمي ها چه نوابغي بوده اند. در واقع مي خوام اين جوري نتيجه گيري كنم كه رعايت سختگيرانه اين اصول به ظاهر ساده اما بنيادين كليد و منشا ايجاد شاهكارها بوده. چيزهاي كه امروزه به ندرت در هنر مدرن و پست مدرن ديده مي شه. هنرهاي جديد رو نگاه كنيد. اصلاً بعضي وقت ها به نظر مي رسه كه خالق اثر عمد در رعايت نكردن اصول بنيادين داشته. نه تناسبي، نه تناسخي. بعضي وقت ها حتي دريغ از يك خط راست. همين هم هست كه خيلي وقت ها آدم مجبور مي شه مدت مديدي مقابل يك اثر امپرسيونيستي، كوبيسم، سورئال يا بعضي از سبكهاي پست مدرن و مدرن و شبه مدرن بايستاده و آخرش هم به عقل و شعور خودش شك كنه و بي خيال هنر بشه. اين آثار عموماٌ به دليل عدم رعايت همون اصول ساده و بنيادين هندسي به نظرم فاقد سادگي و وضوح هستند و چون قواعد پايه در اونها رعايت نشده قواعد پيچيده ناشي از اون قواعد اوليه كه مبناي زيبايي شناسي به شمار ميان هم تحقق پيدا نمي كنن. دلم مي خواست اين بحث رو به كار مهندسي جديد (كه كم و بيش اكثر دوستان بدان مشغولند) هم تعميم بدم كه به نظرم ديگه اينجا جاش نيست. باشه تا بعد سر يه فرصت ديگه. ببخشيد كه طولاني شد

هیچ نظری موجود نیست: