نفهميدم كه روح فراموشكار من كي پر شد از اين همه نفرت، شايد يكي از همون روزهاي پر از اضطراب كه تو برام ساختي شايد تو يكي از اون شبهاي پر از كابوس و شايد تو يكي از اون لحظه هاي پر از انتقام و من تمام اين 5 سال رو به انتظار نشستم حاضر بودم بيشتر از اين هم به انتظار بنشينم تا ببينم كه اين بلا به سرت بياد حالا از همون جايي كه پشتت خيلي بهش گرم بود خوردي و من به يكباره بار سنگين انتقام از تو رو به زمين گذاشتم نميتونم دلسوزي كنم براي خانوادت چون باورم اينه همه از يك قماشيد تو و همه اون دوستان امروز اصلاح طلبت حالم رو بهم ميزنيد
پي نوشت : متاسفم كه صبح روز شنبه اينجا رو پر كردم از اين همه حس بد ولي نزديك به يك ماه جلوي خودم رو گرفتم كه چيزي ننويسم داشتم خفه ميشدم مخصوصا وقتي تلاش ما براي كامنت گذاشتن تو وبلاگ سر دسته انتقاد پذيرها به جايي نرسيد و كامنت هاي ما هرگز پابليش نشد
۸ نظر:
کی؟ چی ؟ راجع به کی داری حرف میزنی؟!!!
به خاتونك :
مدير نا محترم پرشين بلاگ
راستش نفهمیدم این نفرت واسه چی بود دقیقن!
موضوع صحبت مربوط به دستگيري آقاي مهدي بوترابي مدير پرشين بلاگه. ايشون ظاهراً به دليل ارتباط با ربوده شدن معاون اسبق وزير دفاع در تركيه دستگير شده اند. آقاي ابطحي هم كه از روحانيون روشنفكر و اصلاح طلب هستند دوست شفيق آقاي بوترابي به شمار مي روند كهدر وبلاگشون سروصداي زيادي در رابطه با دستگيري ايشون راه انداخته بودند. هرچي هم ما در وبلاگ اين بزرگمرد اصلاح طلب و طالب گفتمان كامنت گذاشتيم و نظر داديم ظاهراً چون باب طبع ايشون نبوده پابليش نشد. نه اينكه فكر كنيد سانسور شد نه. به عموم عرضه نشد تا احياناً بد آموزي نداشته باشه. راستش من هم از آقاي بوترابي دل خيلي خوشي ندارم اما دوست هم ندارم آسيب ببينه يا در موردش بي عدالتي رخ بده. با اينهمه به شدت معتقدم هر كس هزينه اعمال دور و نزديك خودش رو متحمل مي شه
مرسی آقای الف که توضیح دادی
عجب....خوشحالم که خداوند حالشون رو گرفت....هوراااااااا
من فکر میکنم آدما یا ارزش این رو دارند که بهشون فکر کنی یا ندارند. وقتی آدمی ارزش فکر کردن رو هم نداره پس چطور میشه ازش متفر بشم؟؟؟؟؟ به نظر من این شخص یا امثال اون اصلا ارزش فکر کردن رو ندارند
ای بابا ای خواهر ای برادر
همینه دیگه
ارسال یک نظر