شنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۵

ترافيك

امروز صبح گرفتار يك ترافيك سنگين شده بوديم طوري كه من و خانم و شين چيزي حدود 40 دقيقه ديرتر از وقت معمول سركار رسيديم. موقعي كه توي ترافيك متوقف بوديم داشتم با خودم فكر مي كردم كه چرا كلمه ترافيك اينقدر در زندگي روزمره تكرار مي شه. از ترافيك آمد و شد كه بگذريم، ترافيك شبكه، ترافيك اطلاعات، ترافيك و ازدحام جمعيت، ترافيك سايت هاي وب و الي آخر روزي چندبار به گوشمون مي خوره. به ذهنيت جالبي رسيدم. اگر خودخواه يا زياده خواه نبوديم گرچه ممكن بود خيلي چيزهاي ديگر هم نمي داشتيم اما حداقل ترافيك را هم در ليست معضلاتمون نداشتيم. مثلاً اگر من خودخواه نبودم و در يك مسير مستقيم حركت مي كردم و اينقدر تو خيابونها زيگ زاگ نمي رفتم، يا بقيه هر كدوم يكي يدونه ماشين نمي داشتن يا هر چرندي رو در قالب اطلاعات به خورد همديگر نمي داديم يا با اينترنت شركت سي دي هاي اوراكل دانلود نمي كرديم يا واسه خريدن چهار قلم كالاي غير ضروري شبهاي عيد توي پياده روها نمي لوليديم اون وقت شايد كمتر درگير ترافيك مي شديم و خانم شين هم اينقدر حرص نمي خورد
آقاي الف

۲ نظر:

ناشناس گفت...

راست مي گي من هميشه بخاطر وقتي كه توي ترافيك از دست مي دم خيلي حرص مي خورم ولي دارم يواش يواش خودم رو عادت مي دم كه بيخود بخاطر يه مشكل هر روزه، اوقات خودم رو تلخ نكنم

ناشناس گفت...

سلام
منم به نوبه ی خودم هرروز چندین بار با این مشکل ترافیک دست و پنجه نرم میکنم. مثلا تو شبکه اینترنتمون به دلیل دانلود افراد دیگه با مشکل ترافیک برخورد میکنم :d
اما خوب این مشکل باعث شده تا راههایی واسه چاپیدن سرعت ابداع کنم :D
موفق باشین